عشق سیاه*تهیونگ*پارت۹مجدد.
از زبان تهیونگ:+تهیونگ:ا.د لطفا این کارو با من نکن......$ا.د:هق ولم کن دستامو گذاشتم رو سرم و ا.د از اتاقم رفت بیرون منم هرچی تو اتاقم بود رو شکستمچند روز بعد~~~~~~~~از زبان تهیونگ:بدون ا.د نمیتونستم خیلی شکسته شده بودم جواب پی ام هامم نمی‌داد حاظر شدم باید برم خونش از اتاقم رفتم بیرون ا.د داشت تو آشپزخونه غذا میخورد پوزخندی بهش زدم و رفتم تو حیاط سوار ماشینم شدمخیلی با سرعت رانندگی میکردم اشک تو چشمام جمع شده بود چند مین بعد رسیدم به خونه ا.د و زنگ خونشو زدما.د اومد بیرون تا منو دید خواست درو ببنده $ا.د:تو اینجا چیکار میکنی؟+ا.د بدون تو نمیتونم قهر نکن بیب $ا.د:هه شرط دارم تا قهر نکنم +شرطتو بگو بیبی $ا.د: باید اون خونه ای که تو آمریکا داری به نامم کنی تا باهات آشتی کنم +چرا اونوقت؟$ا.د:چرا نداره ته می‌خوام پایبندت کنم$ا.د:باشه بیب به نامت میکنم فقط منو از خودت دریغ نکنا.د لبخندی زد و بغلم کرد صورتشو گرفتم و لباشو گذاشت رو لبام منم لباشو عمیق بوسیدماز زبان ا.ت:خیلی نگران بودم میترسیدم از تهیونگ بچه دار شم باید یجوری فرار کنم تا دستش بهم نرسهگوشیمم که ازم گرفته بود به سرم زد از اتاق رفتم بیرون رفتم تو اتاق تهیونگ اتاقش پر بود از عکس های تک نفره از خودش و عکس دونفره با ا.د پوزخندی زدم و دیدم یه تلفن تو اتاقشه سریع به شماره مایکی زنگ زدم بعد چند مین جواب داد-سلام مایکی مایکی گفت ا.ت کجایی چند هفته غیبت زده -یه خون اشام منو دزدیده مایکی به کمکت نیاز دارممایکی هم گفت خون اشام وجود نداره توهم نزن و گوشیو قطع کرد و من گریه های دوبارم شروع شداز زبان تهیونگ:باید برای به نام زدن خونه و چند تا کار شرکتی به آمریکا میرفتم پس به رفیقم جون
